آیت‌الله حاج شیخ منصور (عبدالرحیم)ابراهیمی جرجانی

گزارشاتی از جلسه ثقلین، خانه امام هادی علیه‌السلام و برخی از دیگر جلسات استاد

آیت‌الله حاج شیخ منصور (عبدالرحیم)ابراهیمی جرجانی

گزارشاتی از جلسه ثقلین، خانه امام هادی علیه‌السلام و برخی از دیگر جلسات استاد

آیت‌الله حاج شیخ منصور (عبدالرحیم)ابراهیمی جرجانی
قال الله تبارک و تعالی: قد افلح من زکاها و قدخاب من دساها و قال رسول الله صلی الله علیه و آله: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. همه می دانیم که اخلاق گم شده روزگار ماست و این سایت برای ارائه سخنان استاد اخلاق و عرفان محدث و فقیه و عارف بالله حاج شیخ منصور (عبدالرحیم) ابراهیمی جرجانی راه اندازی شده است. عرفان ما برگرفته از ادعیه و سخنان معصومین علیهم‌السلام است که در مصباح الشریعه، مفاتیح الجنان، چهل حدیث امام خمینی رضوان الله علیه و سایر کتب روایی گنجانده شده است. تنها شرطش این است که از دو لب معصوم علیه‌السلام صادر شده باشد و بس. ولی بدون استاد و مرشد به جایی نخواهی رسید. اگر خواستید با استاد اخلاق و عرفان آیت‌الله جرجانی صحبت کنید و از ایشان دستورالعمل بگیرید کافی است گوشی تلفن را بردارید و با شماره 32220851-051 تماس بگیرید. جلسات منزل استاد سی و چند سال است که در شب‌های پنج‌شنبه بعد از نماز مغرب و عشاء در مشهدالرضاعلیه‌السلام خیابان آیت الله بهجت 7-پلاک2/13 برگزار می‌شود که شما می توانید حضورا خدمت استاد برسید و از بیانات شیوای ایشان بهره ببرید.
پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۲۳ مطلب با موضوع «بیانات» ثبت شده است

وقتی قرار شد حضرت فاطمه ازدواج کند با حضرت علی علیه‌السلام، مهر حضرت فاطمه را آوردند داخل قباله و دادند به حضرت فاطمه. بی بی نگاه کرد دید که خمس زمین و کائنات مَهر حضرت فاطمه است. از قبیل کوثر نهرهای دیگر. لذا امام صادق فرمود: یک پنجم عالَم هستی مهر مادرمان فاطمه است. اگر کسی روی زمین راه برود و محبت مادرم فاطمه در دلش نباشد ما راضی نیستیم. غاصب است. دادند به حضرت زهرا، حضرت نگاه کرد، دید مهر ایشان خمس زمین است با چیزهای دیگر. بی بی فرمودند: بابا جان! یا رسول الله! یک سؤال. فرمود: بفرما دخترم. گفت: اگر مهر من هم مادیات باشد، مهر دختران عرب هم مادیات باشد، چه فرقی است بین من و دختران عرب؟ گفت: منظور چیست دخترم؟ گفت: منظورم این است که پدرجان! خواهش من این است که مهر مرا شفاعت شیعیانم قرار بده! جبرئل امین رفت بالا. طولی نکشید برگشت. دیدند لوحی را آوردند و دادند دست پیغمبر. فرمودند: یا رسول الله! حقت سلام می‌رساند و می‌فرماید: ما با خواهش فاطمه موافقت کردیم. ما مهر فاطمه را شفاعت دوستان و شیعیانش قرار دادیم.

دلی که در او نیست مهر فاطمه سنگ است   

چرا که مهر وی و مهر حق هماهنگ است

اگر قدم ننهد به صفحه محشر

کمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است

پیغمبر داد به حضرت زهرا. جضرت نگاه کرد دید موافقت شده، صدا زد: علی جان! این لوح خدمت شما، حضرت زهرا لوح موافقت را به حضرت علی داد. فرمود: علی جان! آن شبی که مرا غسل دادی و کفن کردی و خواستی دفنم کنی، این را بگذار روی سینه مجروح من. به تعبیر بنده: آن سینه ای که با مسمار و میخ در سوراخ شده است، این را من بگذار روی آن سینه، تا من فردای قیامت که بلند شدم، از شیعیان و محبانم شفاعت کنم.

ای کاش فدک این همه اسرار نداشت

ای کاش مدینه در و دیوار نداشت

فریاد دل محسن زهرا این است:

ای کاش درِ سوخته مسمار نداشت   

با آنکه انبیا غم دنیا نداشتند

چیزی کم از عبادت و تقوا نداشتند

در دل جز به یاد وحی تعالی نداشتند

یک غبطه داشتند که زهرا نداشتند

فاطمه ای مونس شب‌های من!

فاطمه ای قوت اعضای من!

از چه رو دستت ز کار افتاده است؟   

از چه چشمت اشکبار گردیده است؟

ای گل پژمرده باغ وجود!

صورت ماهت چرا گشته کبود؟

شد بلند از فاطمه آه و فغان

فاش گفتی یا علی راز نهان

بر رخ مه جوهر نیلی زدند

بر رخ زهرای تو سیلی زدند

یا علی ای همدم دیرینه‌ام!

میخ در سوراخ کرده سینه‌ام!

قلب من از زندگانی خسته شد

پهلویم از ضرب در بشکسته شد

ببین بشکسته پهلویش

سیه گردیده بازویش

بریز اب روان اسماء

ولی آهسته آهسته

«جلسه هفتگی شب‌های پنج‌شنبه، منزل استاد جرجانی، 11/11/1396، شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها».

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۴۹
مرتضی آزاد

چندی پیش راجع به کیفیّت عبور مردم از پل صراط عرض کردم. در روایت است که عده‌ای به سرعت نور رد می‌شوند. هیچ‌گونه توقفی هم ندارند. بعضی مثلاً به سرعت هواپیما، بعضی به سرعت ماشین، به سرعت شتر، دویدن انسان، هِروله، در جا زدن، زمین خوردن، به زحمت و مشقت رد می‌شوند و عده‌ای هم اصلاً نمی‌توانند رد بشوند. حضرت می‌فرماید:کسانی که در دنیا خیلی زود و به آسانی از مال حرام و نگاه حرام و خشم و غضب می‌گذرند، با گناه مواجه می‌شوند اما آلوده نمی‌شوند، این اشخاص با سرعت نور از پل صراط رد می‌شوند. اگر این دنیا سریع از گناه عبور کردی و زود تن به حکم خدا دادی، لب پل صراط به سرعت می‌گذری. اما اگر مقداری برایت عبور از معصیت و فعل حرام سخت بود مثل کسی که گاهی زمین می‌خورد اما باز بر می‌خیزد و به راهش ادامه می‌دهد، اینها کسانی هستند که گاهی لغزش دارند. آنهایی که خیلی سخت‌شان است از گناه رد بشوند، در پل صراط سینه خیز می‌‎روند. گرچه دلش نمی‌خواهد گناه کند اما شهوت قوی است. اما کسانی که از فعل حرام نگذشتند کسانی هستند که در جهنم سقوط می‌کنند. پس باید انسان از گناه و فعل حرام بگذرد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۵ ، ۲۱:۳۹
مرتضی آزاد

صبر بر چند قسم و نوع است. اول: صبر در مقابل گناه (کفّ‌النفس)کنترل نفس. کسی که در مقابل نفس، در مقابل شهوت، خشم و غضب، نخل و حسد ایستادگی می‌کند این صبر در مقابل گناه است.

دوم: صبر در مقابل مصیبت. مشکلاتی که در زندگی است. انسان در مقابل این سختی‌ها و مشکلات و ناگواری‌ها صبر و تحمل داشته باشد.

سوم: صبر بر عبادت و بندگی خدا. مسلمان بودن و شدن و ماندن سخت است. آسان نیست. اینگونه نیست که ما فکر می‌کنیم مسلمان بودن آسان است. کسی که می‌خواهد تسلیم حُکم خدا بشود ریاضت می‌خواهد. عفو، گذشت، شرح صدر، حوصله، اخلاص، بردباری و...همۀ اینها را می‌خواهد. مسلمان بودن و ماندن هزار و یک شرط دارد. اگر انسان همّت داشته باشد و عزمش را جزم کند که آسان می‌شود، ره صد ساله را یک شبه می‌رود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۵ ، ۲۱:۳۸
مرتضی آزاد

روزی حضرت علی علیه‌السلام می‌خواستند برای نماز صبح به مسجد بروند. در مسیر به پیرمرد یهودی برخورد کردند که آن پیرمرد به سمت کنیسۀ خودش می‌رفت. حضرت وقتی دیدند که این پیرمرد جلوی ایشان است، آهسته رفت و از او پیشی نگرفت تا رسیدند سر دو راهی. از آنجا پیرمرد به سمت کنیسۀ خودش رفت و حضرت علی علیه‌السلام هم به سمت مسجد رفت. تا به مسجد رسید، پیامبر صلی الله علیه و آله در رکوع رکعت اول نماز بودند. اقتدا کرد و به نماز رسید تا اینکه نماز تمام شد. بعد از نماز پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال کردند: علی کجاست؟ جواب دادند ایشان آخر صف است چون دیرتر رسید. پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: علی جان! می‌دانی امروز چه کردی؟ من در رکوع بودم که جبرئیل امین آمد و دستش را روی شانۀ من قرار داد و گفت رکوع را طول بده تا علی برسد، به پیرمردی احترام کرده. وقتی که حضرت به پیرمرد یهودی احترام کرده، نماز را طول بده تا علی برسد و اجر و ثوابش کم نشود.

به پیران و سالخورده‌ها احترام کنید. در مجالس اگر پیرمرد یا پیرزنی وارد شد جوان‌ترها جایشان را به آنها بدهند تا تکیه بدهند. روایت است اگر کسی به بزرگترها احترام کند در زمان سالخوردگی خدا جوان‌ها را مجبور می‌کند به او احترام کنند. بعضی‌ها خیلی بی ادب هستند. به پدر و مادرشان بی حرمتی می‌کنند. وقتی خدا به خاطر احترام به یک پیرمرد یهودی به حضرت علی(ع)خیر می‌دهد یا به ما که به پدر و مادرمان احترام می‌گذاریم خیر نمی‌دهد؟! این آداب و سنن تعطیل شده است. این بی حرمتی‌ها خیر و برکت را از زندگی‌ها بیرون می‌برد. عمرها را کوتاه می‌کند. نشاط و زندگی را از بین می‌برد. لذت زندگی کم می‌شود. وقتی انسان پا روی آداب و سنن الهی بگذارد خیر نخواهد دید. این به تجربه ثابت شده است. روایات و احادیث در این زمینه زیاد است. مغرور نشویم. حواسمان جمع باشد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۵ ، ۲۱:۲۵
مرتضی آزاد

نقل کرده‌اند: عارفی برده‌ای خرید. سؤال کرد از برده‌اش که اسمت چیست؟ برده گفت: من اسمی ندارم هر چه بنامی. پرسید: شغلت چیست؟ گفت: هر چه تو امر کنی. پرسید: چه می‌خوری؟ گفت: هر چه به من بخورانی(بدهی بخورم)پرسید: چه می‌پوشی؟ گفت: هر چه به من بپوشانی. عارف گفت: مگر تو انسان نیستی؟ برده گفت: چرا. گفت: پس چرا اختیار نداری؟ چیزی نمی‎گویی؟ برده گفت: آقا! من بنده و عبد هستم. شما مولا و صاحب منی. بنده در مقابل مولا اختیاری ندارد. خدا شاهد است اگر بیست و چهار ساعت اینگونه در مقابل خدا و پیغمبر بندگی کنیم بار هفتاد سال را بسته ایم. این عارف گریه کرد و اشک ریخت و گفت: ای وای بر من این عبد مجازی من است و من مولای مجازی اویم. اینگونه در مقابل من تسلیم است. پس وای به حال من که در مقابل خدا و مولای حقیقی خودم این گونه نیستم. 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۱:۳۳
مرتضی آزاد

من یک بار برایم سؤال شده بود که اینها با چه جرأتی رفتند و شمر روی سینه امام و حجت خدا نشست!؟ آن قدر این جریان مهم جلوه کرد که سؤال شده بود و با حالت گریه در همین حال خوابیدم(حدود بیست و پنج سال پیش)در عالم رؤیا دیدم داخل حسینیه ای هستم دیدم سر بریدۀ ابی عبدالله(ع) را آوردند. دیدم محاسن ایشان حدود پنجاه و خورده ای ساله نشان می‌داد، جو و گندمی بود. من وقتی سر مبارک را گرفتم داد و فریاد و ناله زدم که از خواب پریدم. از جسد و سر بریدۀ امام می ترسیدند. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۱:۲۲
مرتضی آزاد

مدارا کردن با دیگران و سر سازش داشتن نشانۀ عقل است. عقل کامل را لُب می گویند. انسان نارسائی هایی که دیگران دارند را تحمل کند. کج فکری های دیگران را تحمل کرده و زود عصبانی نشود. زود نرنجد. زود رنجی علامت کِبر است. کسانی که زود ناراحت می شوند و قهر می کنند کِبر درونی دارند. کسی که تواضع دارد دیر ناراحت می شود. 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۰:۵۵
مرتضی آزاد

در یک حدیث قدسی مطلبی دیدم که تکانم داد. در این حدیث آمده که جناب حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه‌السلام یک وقت که به کوه طور رفت شروع کرد با خدا حرف زدن. صدا زد خدا را: یا إله العالمین! ندا آمد: لبیک.

– یا إله المحسنین! ندا آمد: لبیک.

– یا إله المطیعین! ندا آمد: لبیک! صدا زد: یا إله العاصین!

ندا آمد: لبیک، لبیک، لبیک. سه بار.

حضرت موسی تعجب کرد.

- خدایا! من صدا زدم: یا إله العالمین! یک بار گفتی لبیک. گفتم: یا إله المحسنین! نیکوکاران، یک بار فرمودی لبیک. یاإله المطیعین! فرمودی لبیک. ولی وقتی گفتم: یا إله العاصین! چه شد سه بار لبیک گفتی؟

فرمود: موسی! علت و سرّش این است که نیکوکاران به اعمال نیکشان اعتماد می‌کنند. مطیعین به اطاعت و بندگیشان اعتماد می‌کنند. عرفا و اهل دل گاهی به حالاتشان، به عرفانشان و معرفتشان تکیه و اعتماد می‌کنند. ولی به تعبیر بنده اینها خطرناک است. موسی! عاصیان به رحمت، مغفرت و غفران من تکیه می‌کنند. دیگر هیچ چیز ندارند، دست آنان خالی است.

«فرازی از سخنان استاد آیت‌الله جرجانی در جلسه شب پنجشنبه 1393/4/4 در خانه امام هادی علیه‌السلام» 

برای شنیدن این سخنرانی اینجا را کلیک کنید.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۳ ، ۱۹:۲۰
مرتضی آزاد

یکی از مصادیق اعلای منتظران امام زمان مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است.

یکی از علما می‌فرمودند: من به مقام معظم رهبری ارادت چندانی نداشتم. تا اینکه در عالم رؤیا خواب دیدم صحنه کربلا را.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۳۹
مرتضی آزاد

گزیده‌هایی از سخنان استاد آیت‌الله جرجانی در مسجد اباالفضلی پنج تن نیمه شعبان 1434ق. برابر با 3/4/1392

بسم الله الرحمن الرحیم

عن أبی عبدالله علیه‌السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: أربع من کُنَّ فیه و کان من قرنه إلی قدمه ذنوباً بدلّها حسناتٍ، الصدق و الحیاء و حسن الخلق و الشکر. «کافی، ج2،ص 107، ح7».

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۳ ، ۰۸:۵۳
مرتضی آزاد