رؤیای صادقه سید عبدالهادی شیرازی در مورد شأن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها- استاد جرجانی
سید عبدالهادی شیرازی از بزرگان و اهل دل که 57 یا 58 سال قبل از دنیا رفت. بعد از حضرت آیتالله العظمی بروجردی رضوان الله تعالی علیه مدتی مرجعیت دست ایشان افتاد. ایشان نقل میکند:
شبی در عالم رؤیا خواب دیدم که در جایی نشستیم؛ پیغمبر هست، امیرالمؤمنین هست، امام حسن و امام حسین و حضرت زهرا هم هست. یک وقت دیدیم جبرئیل یک نامهای را آورد و تقدیم کرد به پیغمبر. عرض کرد: امضا بفرمایید. پیغمبر نامه را امضا کرد. دادند دست امیرالمؤمنین، امضا کرد. دست امام حسن و امام حسین هر دو امضا کردند. امضای آخری را باید فاطمه کند. دادند به حضرت. بی بی یک نگاهی کرد. فرمودند: این حکم قطعی و لایتغیر است یا قابل تغییر هست؟ جبرئیل عرض کرد: فاطمه جان! حکم، قطعی است اما لایتغیر نیست، قابل تغییر هست. فرمود: پس من امضا نمیکنم. سؤال کردند: در نامه چیست؟ گفت: قرار است یکی از شهرهای بزرگ ایران با خاک یکسان شود، حکمش را باید ما امضا کنیم، ولی من نگاه کردم دیدم در آن شهر عدهای از شیعیان و محبان ما هستند، دارند بر حسینم عزاداری و سوگواری میکنند. من امضا نمیکنم. تا بی بی امضا نکند حکم صادر نمیشود. این برای این است که شأن فاطمه معلوم شود. نه اینکه آنها رؤف تر نیستند. نه، کلهم نور واحد. ولی وقتی قرار است عظمت فاطمه ثابت شود که فاطمه بگوید من امضا نمی کنم پیغمبر هم راضی است. امیزالمؤمنین، امام حسن و امام حسین هم راضی میشوند، خدا هم راضی میشود. إن الله یَغضِبُ لغضبکِ و یرضی لرضاکِ یا فاطمة!
«جلسه هفتگی شبهای پنجشنبه، منزل استاد جرجانی، 11/11/1396، شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها».