فرق خوف و خشیت
انسان هم باید از خدا بترسد و هم خشیت از او داشته باشد. در فرازی از آیه 28 سوره مبارکه فاطر (35) میخوانیم: انما یخشی الله من عباده العلماءُ. یعنی همانا از میان بندگان خدا فقط علما هستند که خشیت خدا را دارند.
حال این سؤال مطرح میگردد که فرق میان خوف و خشیت چیست؟
در کتاب لغت مجمع البحرین در ذیل ماده خشی تفاوت این دو را از محقق (شیخ) طوسی رضوان الله تعالی علیه اینگونه بیان میفرماید: اگر چه خشیت و خوف در لغت به یک معنا میباشند ولی در عرف صاحبدلان بین خوف الله و خشیة الله فرق است و آن فرق این است که خوف حالت درد و رنج برای نفس انسان است از اینکه ببیند به خاطر ارتکاب منهیات و ترک واجبات مستحق مجازات الهی و عذاب جهنم خواهد شد، و این حالت برای اکثر مردم پیش میآید، هر چند که مراتب آن واقعاً متفاوت است و مرتبه اعلای آن حاصل نمیشود مگر برای اندکی از مردم، در حالی که خشیت حالتی است که با درک عظمت، هیبت و خوف فراق از حق جل جلاله برای انسان به وجود میآید و این حالت به کسی دست میدهد که از حالت کبریا و بزرگی پروردگار اطلاع داشته باشد و لذت قرب الهی را چشیده باشد و به همین مطلب در آیه 28 سوره فاطر اشاره شده است. بنا بر این خشیت، خوف مخصوص است. البته گاهی بر خشیت هم خوف اطلاق میکنند. یعین کلمه خوف را به کار میبرند و منظورشان همین خوف خاص است.
یک بار دیگر به این بیان محققانه و زیبای شیخ طوسی رضوان الله تعالی علیه دقت کنید که چه متین تفاوت بین خوف و خشیت از خدا را بیان فرموده است. در عبارت شیخ طوسی، خوف ترسی است از فکر در مورد مجازات انجام معصیت الهی ولی خشیت خوف عمیق است که بر اثر معرفت و شناخت واقعی خداوند و درک عظمت پروردگار و چشیدن لذت قرب الی الله برای خواص از بندگان الهی و اولیاء پروردگار حاصل میگردد و همین خشیت است که امام عارفان امیر مؤمنان علی علیهالسلام در دعای کمیل خود عرضه می دارد: فلئن صیرتنی للعقوبات مع اعدائک و جمعت بینی و بین اهل بلائک و فرقت بینی و بین اولیائک فهبنی یا الهی و سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک و هبنی صبرت علی حر نارک فکیف اصبر عن النظر الی کرامتک.
پس اگر به خاطر مجازاتهای الهی مرا با دشمنانت در یک جا قرار دهی و مرا در کنار اهل بلای خود قرار دهی و بین من و اولیای خودت فاصله بیندازی گیرم ای خدای من و مولای من و پروردگار من! بر عذاب تو شکیبایی نمایم پس چگونه بر فراق و ودوری تو صابر باشم، و گیرم که بر گرمای آتش دوزخ تو صبوری کنم پس چگونه نگاه خود را از کرامت و جود و سخای تو برگردانم و به بزرگواری تو ننگرم؟!
پس ممکن است انسان از یک شیر هم خوف داشته باشد چون احتمال میدهد او به زندگی اش خاتمه دهد و یک لقمه چربش نماید اما انسان عاقل هرگز از شیر درنده خشیت ندارد چون او را مهم و عالیمقدار نمیداند، اما ترس انسان از خدا و اولیای الهی ترسی است مقدس و توجه انسان در این ترس به عذاب و جهنم و مجازات جسمی در دنیا و آخرت نیست اینجا صحبت از بعد معنوی است و خلأی است که در صورت نافرمانی و حلول غضب الهی بر انسان وارد میشود. اینجا گفتگو از درد جانکاهی است که از روی برگرداندن خدا بر کسی که لذت مناجات و قرب الهی را چشیده حاصل میشود، این درک به انسان خوفی شیرین میدهد که از او تعبیر شده به خشیت. خداوند متعال این خوف مقدس را به همه ما مرحمت فرماید. م/ش