واق واق سگان!
به نام خدا
روزهای جمعه رأس ساعت 7 بعد از قرائت دعای ندبه هر هفته سخنرانی استاد محدث جرجانی در مسجد جوادالائمه علیهالسلام خیابان امام خمینی(ره) شماره 3 مشهد مقدس برقرار است. در یکی از همین روزها در سال 1392 ش. طبق معمول برادر سلمانی از دوستان جلسه آمدند دنبال حقیر و با هم به دنبال استاد رفتیم.
خودرو رسیده بود به سر کوچه آیتالله العظمی فلسفی در خیابان آیتالله بهجت که من به برادر سلمانی عرض کردم: درست نیست ما داخل ماشین بنشینیم تا استاد تشریف بیاورند و دلم میخواهد با تمام تشریفات به استقبال استاد برویم. ایشان پشت فرمان اتومبیل نشست و من به سوی طرف دیگر خیابان راه افتادم تا با گذشت از خیابان به داخل کوچه آیتالله بهجت 7 که منزل استاد است بروم. داخل پیاده روی سر کوچه استاد یک ماشین پراید ایستاده بود یک مرد مسافر تقریبا سی ساله هم با کودک خردسال سه الی چهار سالهاش در جلوی ماشین ایستاده بودند اما آنچه خیلی مرا ناراحت کرد این بود که دیدم آن مرد بی انقطاع و پشت سر هم این کودک خردسال را به باد فحش و ناسزا گرفته و با او دعوا میکند و آن کودک هم بدون اینکه از خود دفاع کند همین طور ساکت مانده است. دیدن این صحنه مرا ناراحت کرد و با همین ناراحتی به راه خود ادامه داده و به طرف انتهای کوچه حرکت کردم.
چیزی نگذشت که استاد از منزل بیرون آمدند و پس از سلام و احوالپرسی از بنده پرسیدند که خیلی وقت است منتظرم؟ که عرض کردم: خیر. هنوز داخل کوچه بودیم و داشتیم به طرف ابتدای آن حرکت میکردیم که ناگهان گویا در گوش من تصرف کرده باشند صدای داد و بیداد و دعوا شنیدم. رفتم توی این فکر که کجا دعوا شده. یک مرتبه استاد فرمودند: لا یهرون هریر الکلاب. اشاره به روایت امام صادق علیهالسلام بود که در فرازی از فرمایشات خود به عبدالله بن جندب در وصف شیعیان میفرمایند: شیعَتُنا لا یَطمَعونَ طَمَعَ الغُرابِ وَ لایَهِرُّونَ هریرَ الکِلابِ. «بحار الانوار، ج75، ص279، باب 24، ح1» یعنی شیعیان ما مانند کلاغ طمّاع نیستند و مانند سگان وق وق نمیکنند.
و این در حالی بود که هنوز پیاده رو و آن بنده خدایی که داشت کماکان به بچهاش فحش میداد دیده نمیشد. بعد رسیدیم و دیدم که فقط همان پدر و پسر هستند و همان فحشها. که استاد با دیدن آنان فرمودند: معلوم نیست که این بنده خدا بچههایش را به مسافرت آورده با به اسارت! تعجب کرده بودم. همانجا از استاد پرسیدم: شما که هنوز اینها را ندیده بودید، پس چطور صدای آنان را به صدای سگ تشبیه فرمودید؟ فرمودند: با شنیدن صدای این بنده خدا به یاد صدای سگ افتادم. عرض کردم: صدای سگ را شنیدید؟ فرمودند: تا انسان صدای سگ را نشنود که به یاد صدای سگ نمیافتد! الله اکبر از این فراست! قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: اِتَّقوا فِراسَةَ المُؤمِنِ فَإنَّهُ یَنظُرُ بِنورِ اللهِ؛ از زیرکی مؤمن حذر کنید که او با نور خدا میبیند. «کافی، ج1، ص218»
این مرد چشم و گوش بصیرتش باز است.
واقعاً انسانهایی که کارشان داد و بیداد و فحش و ناسزا است نه تنها از عمر خود کم میکنند و به خود و زیردستان خود رحم نمیکنند که سگ صفتاند. گرچه در روایات سفارش شده که چند صفت را از سگ یاد بگیرید که یکی از آنها وفاداری و نمکشناسی است اما برخی از اوصاف سگ هم ناپسند است که باید از آنها اجتناب کرد مثل همین که انسان با همه دعوا داشته باشد و بخواهد به همه بپرد و همه را از خود طرد کند.
به لطف خداوند و حضرت زهرا با شعری در مورد حضرت زهرا به روزیم.
منتظر شما و نظر های زیباتون.
تشریف بیارید
یا علی مدد
التماس دعای فراوان
یا حضرت مادر