انفاق آیت الله مشکینی
به نام خدا
دیشب استاد جرجانی در حسینیه سیادت به مناسبت بیان یک روایت به ذکر خاطره ای جالب از مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا مشکینی پرداختند.
آیت الله مشکینی فرمودند: در دوران جوانی و اوایل طلبگی یک روز با پنج ریال پول برای خرید به بازار رفتم. در بازار یکی از دوستان به من رسید و پرسید: پنج ریال پول داری به عنوان قرض الحسنه به من بدهی؟ گفتم: بله و پنج ریال را به او دادم و با جیب خالی به طرف خانه برگشتم. در همین اثناء یکی از همشهری های آذربایجانی ما رسید و یک پنج تومانی به من داد. پول را گرفتم و راهی بازار شدم. در میان راه یک نفر رسید و گفت: پنج تومان پول داری به عنوان قرض الحسنه به من بدهی؟ گفتم بله و پنج تومان را به او دادم. باز داشتم با جیب و دست خالی به خانه بر می گشتم که یک همشهری های دیگر به من رسید و یک پنجاه تومانی در کف دست من گذاشت و رفت. این باز طمع کردم، با خودم گفتم پنج ریال را دادم و پنج تومان به دست اوردم و پنج تومان را دادم و پنجاه تومان به دست آوردم. کاشکی یک نفر پیدا شود و این پنجاه تومان را از من قرض بگیرد تا پانصد تومان گیرم بیاید. ولی هر چه در بازار گشتم کسی پیدا نشد.
یه لطفی کن....این عدد وارد کردن برای نظرارو بردار لطفا...سپاس...