شرح دعای امام حسین علیهالسلام
من یک بار برایم سؤال شده بود که اینها با چه جرأتی رفتند و شمر روی سینه امام و حجت خدا نشست!؟ آن قدر این جریان مهم جلوه کرد که سؤال شده بود و با حالت گریه در همین حال خوابیدم(حدود بیست و پنج سال پیش)در عالم رؤیا دیدم داخل حسینیه ای هستم دیدم سر بریدۀ ابی عبدالله(ع) را آوردند. دیدم محاسن ایشان حدود پنجاه و خورده ای ساله نشان میداد، جو و گندمی بود. من وقتی سر مبارک را گرفتم داد و فریاد و ناله زدم که از خواب پریدم. از جسد و سر بریدۀ امام می ترسیدند.
بسم الله الرحمن الرحیم
قال ابو عبدالله علیهالسلام: اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ تَوفیقَ اَهلِ الهُدی وَ اَعمالَ اَهلِ التَّقوی وَ مُناصَحَةَ اَهلِ التَّوبَةِ وَ عَزمَ اَهلِ الصَّبرِ وَ حَذَرَ اَهلِ الخَشیَةِ وَ طَلَبَ اَهلِ العِلمِ وَ زینَةَ اَهلِ الوَرَعِ وَ خَوفَ اَهلِ الجَزَعِ حَتّی اَخافَکَ اللّهُمَّ مَخافَةً یَحجُزُنی عَن مَعاصیکَ وَ حَتّی اَعمَلَ بِطاعَتِکَ عَمَلاً اَستَحقُّ بِهِ کَرامَتَکَ وَ حَتّی اُناصِحَکَ فِی التَّوبَةِ خَوفاً لَکَ وَ حَتّی اُخلِصَ لَکَ فی النَّصیحَةِ حُبّاًلَکَ وَ حَتّی اَتَوَکَّلَ عَلَیکَ فِی الاُمُورِ حُسنَ ظَنٍ بِکَ سُبحانَ خالِقِ النُّورِ سُبحانَ اللّهِ العَظیمِ وَ بِحَمدِهِ. (فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیهالسلام، ص864، ش928)
امام حسین علیهالسلام در دعائی میفرماید: خدایا از درگاه تو مسئلت می کنم و می خواهم مانند اهل هدایت آنهایی که خوب هدایت شدند و توفیق پیدا کردند، آنهایی که اهل تقوی بودند.آنهایی که در خانۀ تو آمدند و جای دیگر نرفتند.با دوستان و رفقای بد نبودند.من از تو تقاضا می کنم مانند اعمال اهل تقوا،اعمال اهل تقوا را از کجا پیدا کنیم؟اعمال اهل تقوی؛خطبۀ هماّم نهج البلاغه.آنجا بنا بر یک شمارش صد و چهارده و یک شمارش صد و هفده صفت اهل تقوا را حضرت علی(ع)بیان می کند.این خطبه،خطبۀ عجیبی است.این خطبۀ همّام یعنی محزون را بنده سی و هشت سال قبل خوانم و مقدار زیادی از آن را حفظ کردم.نکات بسیار مهمی در این خطبه هست.که در این خطبه می گوید صفات متقین و اهل تقوا این است(قلوبهم محزونه،اجسادهم نحیفه،حاجاتهم خفیفه،ملبسهم اقتصاد،منطقهم صواب...)اهل تقوا حرف بد نمی زنند،صواب با(ص)یعنی حرف درست.ثواب با(ث)یعنی مزد.متقین حرف بد نمی زنند فحاشی نمی کنند.لباس های گران نمی پوشند.در قلب شان محزونند.مردم از شرّشان در أمان هستند.خیلی حاجات زیادی در این دنیا ندارند.با کبر و غرور راه نمی روند.اینجا امام حسین(ع)می فرماید:خدایا من از تو صفات اهل تقوا را میخواهم. هرکسی که تقوا داشت خدا به او بصیرت میدهد(فرقان)تشخیص حق از باطل،نور از ظلمت،یزیدیان از امام حسین(ع)آدم با تقوا در مشکلات زندگی نمی ماند.امام حسین(ع)میفرماید:من هم توفیق اهل هدی را میخواهم. هم اعمال اهل تقوا را میخواهم. آنهایی که وقتی توبه کردند دیگر دور گناه نرفتند. طلب خیر برای مردم کردند. اخلاص آنها را میخواهم. خدایا من از تو عزمی می خواهم که راسخ باشم. آنچه که به بندگان صابر دادی. آنهایی که صبر کردند.صبر سه نوع است. صبر در طاعت خدا. صبر در مقابل معصیت. صبر در مقابل مصیبت ها. بالاترین اجر و ثواب صبر، صبری است که فرد با گناه و معصیت روبرو بشود اما معصیت و گناه را انجام ندهد. مرد کسی است که زمینۀ گناه و معصیت برایش فراهم باشد اما گناه نکند.انسان وقتی زمینۀ معصیت و چشم چرانی برایش فراهم نیست،ماهواره و سیدیهای نامشروع ندارد،در کوچه و خیابان در محله ای است که بدحجاب ها نیستند،خیلی مهم نیست.کمال آن است که زمینۀ معصیت برای انسان باشد ولی معصیت و گناه نکند.لذا امام می فرماید: بالاترین اجر و ثواب را کسی برده که در مقابل معصیت صبر کرده است. صبر در مقابل مصیبت سیصد درجه دارد. صبر بر طاعت وبندگی خدا ششصد درجه دارد. صبر برگناه نهصد درجه دارد. امام می گوید:خدایا من بالاترین درجۀ صبر را می خواهم.قوت و توانی پیدا کنم که عنان نفسم را بدست بگیرم.وقتی عصبانی شدم بر خشمم مسلط باشم. وقتی شهوتم تحریک شد مسلط بر شهوتم باشم. حاضر باشم مثل میر داماد انگشتانم را روی چراغ بسوزانم اما دامنم به گناه آلوده نشود. و لذا صبر اهل طاعت. آنهایی که احتیاط و دوری از معصیت و خشّیت داشتند. امام حسین(ع)اهل خشیّت است.علمای واقعی اهل خشیّت هستند. امام حسین(ع)در دعای عرفه می فرماید:خدایا من اهل توکل هستم. من اهل صبر هستم. من اهل امید هستم. به این زودی ما مثل امام حسین نمی توانیم چنین درخواستی کنیم. خدایا من از تو طلب اهل علم را می کنم. آنهایی که علم کسب کردند و به آن عمل کردند. زینت اهل ورع را امام حسین(ع)به ما گفته طلب کنید. چرا نگفته زینت اهل تقوا. آنجا می گوید: اعمال اهل تقوا، زینت اهل ورع، دوری از گناه انسان را زیبا می کند. نه تنها من گناه نکنم بلکه اگر احتمال گناه را هم بدهم انجام ندهم. یعنی فکر گناه را هم به خودم راه ندهم. امام می فرماید: آنهایی که اهل جزع و ناله بودند را از تو می خواهم. تا از خائفین باشم. در قرآن هم می خوانیم(واما من خاف مقام ربه،و نهی النفس عن الهوی فإن الجنة هی المأوی).
اگر بهشت می خواهید اهل خوف باشید. فرمود:اگر کسی از خدا بترسد، خداوند ترس و وحشت از او را در همۀ دل ها می اندازد. امام حسین(ع)میان گودال قتلگاه افتاده است. ارباب مقاتل نوشته اند چند ساعت در گودال افتاده بود و توان نداشت و خون از او رفته بود اما دشمن نمیتوانست به او نزدیک شود. امام یک تکان می خورد دشمن عقب نشینی می کرد. دشمن شمشیر و سر نیزه دارد،کلاه خود و سپر دارد ولی امام حسین(ع)در گودال قتلگاه هیچ چیزی ندارد. سرش را بلند می کرد فرار می کردند. و ما معتقد بر این هستیم که اگر امام حسین(ع)در گودال قتلگاه یک تصرفی بر دل های دشمن نمی کرد، کسی جرأت نمی کرد جلو برود. خود امام وقتی دید که نصیحت نمی شوند تصرف ولائی بر قلب آنان کرد تا آنها توانستند سر ایشان را ببرند. لذا عمر سعد گفت:مادرتان به عزایتان بنشیند بروید و کار حسین(ع)را تمام کنید. چرا نمیروید؟!
من یک بار برایم سؤال شده بود که اینها با چه جرأتی رفتند و شمر روی سینه امام و حجت خدا نشست!؟ آن قدر این جریان مهم جلوه کرد که سؤال شده بود و با حالت گریه در همین حال خوابیدم(حدود بیست و پنج سال پیش)در عالم رؤیا دیدم داخل حسینیه ای هستم دیدم سر بریدۀ ابی عبدالله(ع) را آوردند. دیدم محاسن ایشان حدود پنجاه و خورده ای ساله نشان میداد، جو و گندمی بود. من وقتی سر مبارک را گرفتم داد و فریاد و ناله زدم که از خواب پریدم. از جسد و سر بریدۀ امام می ترسیدند.
امام می فرماید: من از تو آن خوف و ترسی را میخواهم که من را از تمام معاصی نگه دارد. آن حذر، آن تقوا، آن خوف و ورعی که من را پاک کند. مسلط به شهوت و خوف و حسد و خوابم بشوم. تا خواب برمن مسلط نشود که نماز صبحم قضا بشود. خدایا! من از توعشق و علاقه ای می خواهم که به طاعتت عمل کنم که من مستحق کرامت و عظمت تو بشوم. خدایا! به من توفیقاتی بده که اگر مردم را موعظه می کنم برای تو باشد نه برای چیز دیگر. چون تو را دوست دارم می خواهم دست مردم را بگیرم و مردم را نصیحت کنم. چون آدم گاهی مردم را نصیحت می کند که مریدش بشوند. گاهی ما می بینیم عده ای دوستی اهل البیت را دکاّن و دستگاه درست کرده اند. با نام و عنوان امام زمان(عج)دکاّن و دستگاه درست کرده اند. خدا نکند که انسان با نام ائمه تجارت کند. با نام اسلام و دین و قرآن و اهل البیت تجارت کند. این ائمه را خیلی ارزان فروخته است. به تو حسن ظن داشته باشم.خوش گمان باشم. تو منزهی ای خالق نور. ای خدای عزیز .من تو را حمد و تمجید و تقدیس میکنم. این نکات اخلاقی بود در دعای امام حسین(ع).
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته