یکی از مطالب مهم شب گذشته استاد آیت الله محدث جرجانی که شب گذشته در حسینیه سیادت بیان شد این موضوع بود:
شُکر بر سه قسم است:
1- شُکر لفظی: یعنی گفتن شکراً لله با زبان و سجده شکر کردن. این شکر از همه اقسام شکر آسانتر و همگانی تر است، همه این شکر را دارند، حتی دزدها هم وقتی موفق به سرقت مالی می شوند می گویند خدا را شکر که گیر نیفتادیم. این شکر کمال نیست.
به نام خدا
دیشب استاد جرجانی در حسینیه سیادت به مناسبت بیان یک روایت به ذکر خاطره ای جالب از مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا مشکینی پرداختند.
آیت الله مشکینی فرمودند: در دوران جوانی و اوایل طلبگی یک روز با پنج ریال پول برای خرید به بازار رفتم. در بازار یکی از دوستان به من رسید و پرسید: پنج ریال پول داری به عنوان قرض الحسنه به من بدهی؟ گفتم: بله و پنج ریال را به او دادم و با جیب خالی به طرف خانه برگشتم. در همین اثناء یکی از همشهری های آذربایجانی ما رسید و یک پنج تومانی به من داد. پول را گرفتم و راهی بازار شدم. در میان راه یک نفر رسید و گفت: پنج تومان پول داری به عنوان قرض الحسنه به من بدهی؟ گفتم بله و پنج تومان را به او دادم. باز داشتم با جیب و دست خالی به خانه بر می گشتم که یک همشهری های دیگر به من رسید و یک پنجاه تومانی در کف دست من گذاشت و رفت. این باز طمع کردم، با خودم گفتم پنج ریال را دادم و پنج تومان به دست اوردم و پنج تومان را دادم و پنجاه تومان به دست آوردم. کاشکی یک نفر پیدا شود و این پنجاه تومان را از من قرض بگیرد تا پانصد تومان گیرم بیاید. ولی هر چه در بازار گشتم کسی پیدا نشد.
به نام خدا
امسال دومین سالی است که آقا سید مجتبی سیادت مدیر محترم چاپخانه سیادت همزمان با یازدهمین سالگرد درگذشت پدر بزرگوارش مرحوم حاج سید محمود سیادت از استاد جرجانی برای سخنرانی دعوت می کند. امسال قرار شد از ده شب دو شب را استاد در موضوع اسباب زیاد شدن روزی سخنرانی کنند. سخنرانی دیشب ضبط شد و به زودی روی سایت قرار خواهد گرفت.
عن الأصبغ بن نباته قال: دخلت فی بعض الأیام علی أمیرالمؤمنین علیهالسلام فی جامع الکوفة، فإذا بجم غفیر و معهم عبد أسود، فقالوا: یا أمیرالمؤمنین! هذا العبد سارق. فقال له الإمام: أ سارق أنت یا غلام؟ فقال: نعم. فقال له مرة ثانیة: أ سارق أنت یا غلام؟ فقال: نعم یا مولای! فقال له الإمام علیه السلام: إن قلتها ثالثة قطعتُ یمینَک. فقال: أ سارق أنت یا غلام!؟ فقال: نعم یا مولای! فأمر الإمام بقطع یمینه، فقطعت،